وقت هایی که میرم عروسی دلم میخواست من عروس بودم و اون داماد ولی اینبار از بس عروس دوماد فامیل نداشتن و همه سناشون زیاد بود تقریبا میشه گفت احتمالا من کوچکترین بودم وقتی تانگو میرقصیدن بقیه عالی بود یه عالمه آدم که سناشون زیاده و بلد نیستن تانگو اصولی برقصن کلاس نرفتن ولی دستشون میذارن دور گردن یار قدیمیه شاید بیست سی سالشون اون یار قدیمیم دستشو میذاره رو کمر اونا باهم ت میخورن که دلم خواست باهاش پیر بشم ولی خب متاسفانه اون حتی حال حاضر رو هم نمیخواد بامن بگذرونه چه برسه به آینده

شرایط ما را تغییر میدهد

و همینطور دلم خواست رژیم بگیرم خوش هیکلتر:)بشم

اون ,دلم ,ولی ,رو ,سناشون ,خواست ,دلم خواست ,رو کمر ,کمر اونا ,میذاره رو ,دستشو میذاره

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طراحی سایت در کرج دکتر روانشناس کودک,دکتر روانشناس خوب در تهران استاتیک مقاومت وکیل خانواده در نازی آباد +آدرس وکیل در نازی اباد 55082352 نیوشا استور خدمات مشاوره و روانشناختی درآمد تنها با یک کلیک پربیننده ترین اخبار 24 ساعت گذشته شرکت طراحی سایت حرفه ای جاذبه های گردشگری و توریستی از سراسر دنیا